ساعت روی دیوار
ساعت چند بود ؟
نمی دونم ... اما خیلی گذشته
خیلی ؟ کی این خیلی رو اندازه می گیره ؟
کی ؟ هیه ! خوب معلومه دله من
از کجا می فهمه چقدر ؟
از روی دلتنگیش
با اینکه هر روز صداتو می شنوه اما ... ؟
چه می شه کرد عادت کرده به لمس کردنت
سیستم از راهه دورش هنوز ضعیفه
هنوز روزا بهانه می گیره می گه من اونو پیشم می خوام
آخه بوسه ی از راه دور که جای بوسه های همیشه رو نمی گیره
آخه دوستت دارم های راهه دور که نمی تونه جای اون دوستت دارمای نگاتو بگیره
اما بازم ... همین که هستی
امید دوباره بودنت
دیدنت
همینش یه دنیاست
...
باید آنتن هامو قوی کنم
No comments:
Post a Comment